loading...
Eshgh
Amir بازدید : 3 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (0)

همیشه از خودم می پرسم چرا اونایی که دم از رفاقت می زنند

تو لحظه های بی کسی قیدتو راحت می زنند

کاش دوستی ادم ها مثل دوستی دست با چشم بود

اگه دقت کرده باشی هر عضوی از بدنمون که در میکنه

چشمه مونه که به جاش گریه می کنه

یاوقتی چشم گریه میکنه این دسته که برمیگرده

واشک چشامونوپاک میکنه

یکروز از پریا پرسیدم نظرت در باره عشق چیه

به نظرت عشق غم داره یا شادی                           میدونی چی گفت

گفت امیر عشق نه غم داره نه شادی                           عشق فقط اتظاره

این بارها به خودم میگم تو طلوع یک دوست خوب هیچوقت غروبی نیست

پس زنده گی کن بخاطر کسی که دوسش داری

اما از اینها هم که بگزریم کاش میشد به زمانی بر گردیم

که تنها غم زنده گی مون شکستن نوک مداد و ترکیدن بادکنک مون بود

شاید نقاش خوبی نباشم اما تمام لحظه های بی تو بودنو درد کشیدم

تو نبودی تا ببینی از غم تو چی کشیدم

دیدی تو بازی فوتبال وقتی کسی زمین می خوره

داور سریع می دوه میگه می تونی ادامه بدی

کاش زنده گی مثل بازی فوتبال بود

تا زمین می خوردیم یکی می امد می گفت بتونی ادامه بدی

من همیشه نگاه مردم رو حس کردم

همیشه مردم با ساکت نگاه کردنشون می گفتن خوش به حالش چقدر خوش حاله

چقدر خندونه

دل مردم چی میدونه که من دنیای دردم

ادم تا تنها نشه نمی تونه بفهمه درد تنهایی چیه

البته منظورم از تنهایی این نیست که

ادم ها تنهام بزارن

منظورم از تنهایی از خود دور شدنه

خدا نکنه کسی با خودش تنها بشه

چرا که ذره ذره داغون میشه

همیشه میگن بهترین روز هاروهدیه کن به کسی که توی روز های بد کنارت بوده

اما نه تنها تو بدترین روز هام هم کسی کنارم نبود

بلکه ا گه بهترین روزی هم که داشتم ازم گرفت

حالا فهمیدی چرا غمگینم وچرا غم هیچوفت ازم جدا نمیشه؟؟؟

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 7
  • بازدید کلی : 18